«در برخی رسانهها، جریانی به دنبال تضعیف روحانیت است. تلاش میکنند تا نهاد دینی را در خصوص بودجه زیرسوال ببرند. بیشک بی بی سی به دنبال استقلال حوزه به معنی صحیح نیست که برنامهای در این باره پخش کرد...».
این جملات سرشار از دغدغه و دفاع سخنگوی حوزههای علمیه است که با تأخیر و پس از حملههای فراوان به بهانه بودجه حمایتی دولت ازحوزه ها گفته شده است.
اینکه حوزهها باید با سادگی و پیراسته شدن از ظواهر دنیا و تمسک به سنت زاهدانه عالمان و فقیهان پیشین، از وابستگی به دولتها بپرهیزند تردیدی نیست؛ و اینکه بودجههای برخی مؤسسات با مدیریت یک روحانی که زیر مجموعه حوزهها هم نیستند، باید حسابرسی جدی شود، سخنی کاملاً درست و به حق است.اما شکوه آمیز باید از برخی دوستان دور شده از انصاف پرسید؛ آیا در مواجهه با حقوقهای نجومی و حمایتهای چند میلیاری از جشنوارهها و باشگاهها و ساخت و سازهای بی مورد برخی از مراکز و مؤسسات نیز، چنین برآشفته و سخنی به نقد و نیش و طعنه بر زبان جاری میسازند؟!
حوزههای علمیه تشیع با سربلندی تمام در 10 قرن با گذر از هزاران فراز و فرود و تحمل سختیها و مرارتها و شکنجهها، دار بر دوش، بیرق پاسداری از دین را به دست مبارزان انقلاب اسلامی سپرده و شاگردان مخلص ملبس به لباس شهادت آن، به عنوان اتاق فکر و مغز فعال و موتور محرک بزرگترین نهضت اسلامی در 200 سال اخیر به رهبری یک مرجع تقلید، در همه عرصههای این سرزمین درخشیدهاند.
با این حال به نسبت بسیاری از مراکز و مؤسسات دانشگاهی و علمی در این کشور، حوزههای علمیه با گسترهای بالای یک میلیون خانوار و بیش از 200 هزار طلبه و تأثیرگذاری بسیار مهم و غیرقابل انکار این قشر، از کمترین سهم حمایتی رفاهی دولتی برخوردارند.
جان شکارتر از این حملات، تأخیر در پاسخ به این هجمهها و بعد از نهادینه شدن بسیاری از تردیدها در فضای مجازی است.
تاخیری که نشان از یک خلأ بسیار عظیم رسانهای و بحران پیش روی حوزههاست.بحرانی که شکاف آسیب پذیر آن در موضوع بودجه خود را به خوبی نشان داد.
خوشآمد یا بدآمد هرکسی باشد، باید واقعیت تلخی را پذیرفت که حوزههای علمیه به معنی واقعی و حقیقی رسانه ندارند. در جهان کنونی بی رسانه نمیتوان زیست...!