به گزارش تابناک قم، چندان دور نیست سالهایی که بالشهای زیر سر جای پنبه و الیاف پر از پول بود و لا به لای رخت خوابها دسته دسته طلا و پول پنهان میکردند و از میان جورابهایشان هم اسکناس بیرون میریخت. آن دوران گذشت و با وجود موسسههای اعتباری و بانکها کم کم اعتماد مردم جلب شد و حسابهای کوچک و بزرگ مردم در آنجا باعث شد قصه بالش و جوراب و رخت خواب به پایان برسد. بانکها هم محل امنتری برای پساندازها بودند و هم با خدماتی که ارائه میدادند امور اقتصادی را برای صاحب حسابها راحتتر میکردند.
با پیشرفت و توسعه فناوری کم کم خدمات بانکها نیز مانند هزاران جای دیگر دستخوش تغییر شد و دیگر از سختیها و مشکلات گذشته خبری نبود، دیگر نیاز نبود برای برداشت پول نوبت گرفت و ساعتها در بانکها معطل شد، احتیاجی نبود پول نقد برای خرید همراه داشت و استرس کیف قاپها را کشید، نیازی نبود برای جا به جایی پول با شخص دیگری حتماً قرار حضوری گذاشت، قبضها و بدهی را میشد از خانه پرداخت کرد و همچنین احتیاجی نبود برای اطلاع از برداشتها، واریزیها و باقی مانده پول حتماً به بانک رفت؛ پیامکهای بانکی کار را راحت کردند طوری که هر زمان با هر خرید و واریز و برداشت مبلغ و با قی مانده حساب برای صاحب حساب پیامک میشود و در ازای پیامکها سالیانه مبلغی از حساب فرد کم میشود، عملی منطقی و منصفانه البته نه در این اواخر!
مدتی است برخی بانکها مبالغ هنگفتی را به عنوان آبونمان پیامک از حسابها کم میکنند، مبلغهای غیر منصفانه، وای کاش فقط همین افزایش قیمت بود؛ یادمان میآید زمانی را که برای برداشت وجه آبونمان از حساب به صاحب حساب اطلاع رسانی میکردند و به نوعی کسب اجازه اکنون یک روز صبح بیدار میشوی و میبینی ۳۰ هزار تومان از حسابت بابت تعرفه یکسال پیام کوتاه کم شده است و اصلاً مهم نیست سالهاست حسابت خوابیده یا هرروز پولهای هنگفتی از حسابت جا به جا میشود. مسلماً باید یک تفاوتی باشد بین فردی که در حسابش ۱۰۰ هزار تومان پول دارد و در سال شاید چند بار به پیامک احتیاج داشته باشد و کسی که حساب میلیاردی دارد و روزانه چندین بار پیامک از حسابش بدستش میرسد. به نظر میرسد که باید تعرفه پیامک این افراد باهم متفاوت و براساس میزان کارکرد حسابشان باشد، اما نیست، به نظر میرسد که باید قبل از برداشت وجه به صاحب حساب اطلاع رسانی شود، اما نمیشود و به نظر میرسد که ۳۰ هزار تومن رقم منصفانهای نیست، اما متاسفانه برداشت میشود.
در این قصه هم مثل بیعدالتیهای دیگری که در سیستمهای مختلف به چشم میخورد فقرا باید جور پولدارها را بکشند؛ کسی که سال به ۱۲ ماه هم حسابش را چک نمیکند باید همانقدر هزینه خدمات بدهد که کسی که روزی ۱۰ بار پیامک جابجایی و واریز و برداشت پول برایش ارسال میشود.
تصور کنید بانکی که تعرفه پیامکهایش ۳۰ هزار تومان است ۵ میلیون حساب در خود دارد و طبق این هزینه فروردین هر سال مبلغی حدود ۱۵۰ میلیارد تومان بابت پیامک از مشتریانش دریافت میکند! ۱۵۰ میلیاردی که قطعاً تمامش صرف هزینه پیامک نمیشود! پولی که شاید دریافتش از مشتریان پر مصرفی که هرروز پیامک برایشان ارسال میشود به حق باشد، اما نه از مشتریان معمولی که شاید هفتهای و ماهی پیامک دریافت کنند. اصلا با این پولی که پیش پیش برای خدماتی که شاید در یکسال هم ارائه نشود چه کارها که نمیتوان کرد؛ خب بالاخره هزینه این ساختمانهای پرزرق و برق بانکها باید به یک شکلی تامین شود.
گذشته از این قسمت جالب ماجرا تفاوت چشمگیر تعرفه بانکهاست ۹ هزار تومان، ۱۰ هزار تومان، ۳۰ هزار تومان... شاید مبلغهای ۱۰ هزار تومانی در سال آنقدر مهم نباشد و به نسبت تعرفه هر پیامک منطقی هم باشد که احتیاج به تفکیک مشتریان داشته باشد، اما مبلغ ۳۰ هزار تومن قصهاش فرق میکند؛ هم از نظر تفکیک و هم از نظر تفاوت چشمگیرش با سایر مبالغ.
چرا ۳۰ هزار تومن؟ چرا بدون اطلاع؟ چرا از تمام مشتریان؟ پس برخورد عادلانه کجاست؟ چرا همانطور که هزینه انتقال وجه همان زمان کسر میشود هزینه پیامک زمان ارسالش کسر نمیشود و هزاران چرای دیگر!
اینها سوالاتیست که اکثر مشتریان برایشان پیش میآید، اما کسی پاسخگو نیست و کسی هم دستش به جایی بند نیست که بتواند پاسخ بگیرد و مردم همچنان منتظر یک جواب قانع کننده برای برداشتهای حسابشان هستند که هروز بدون نظارت و ضابطهای به جیب بانکها سرازیر میشود.