امروز دانشگاه اولویتهایش فرق کرده، دیگر خبری از هیاهوی دانشجویی و بچههای قوی سالهای دور نیست، دیگر خبری از بچههای با جربزهای که با سر انگشت خود همایشهای سنگین میگرفتند نیست، امروز سرت را گرم پاس کردن واحدهایت کردهاند و تو هم باد کردهای و به خودت بارکالله میگویی که خوب واحد پاس میکنی.
مسئله، اما به همین خلاصه نمیشود، هنوز هستند دانشجویانی که توی سرشان نقشهها دارند برای تحقق عدالت اجتماعی، با چندتایشان گفتوگو کردهام، میگویند وقتی به عدم شفافیت هزینههای دانشگاه اعتراض میکنیم، به ساعت نمیکشد که بیخیالمان میکنند، خداییَش را هم که بخواهی زور دارد دانشجوی عدالت طلب اخراج شود و سایر رفقای واحدپاس کنش هنوز باشند، آن یکی که دبیر یکی از تشکلها بود میگفت کهای آقا! ما فلانی را به مناسبت روز دانشجو خواستیم دعوت کنیم که این بار نه کمیته انظباطی دانشگاه بلکه از بیرون بیخیالمان کردند، خب منطقشان هم برای ما آشناست، همان حرفهایی که در ماجرای دهونکها میگفتند و ...
درست زمانی که دم خروس بیعدالتیهای آقایان زده بیرون و باید دانشگاه محل اصلاح آن باشد، دانشجو میشود بیخیالترین موجود روی زمین و اصلا چه کار دارد به این کارها؟
صدای شیشهای پویا بیاتی به مراتب بهتر است از صدای ناخراش دادوبیداد دانشجوی معترض، گل خنده که با دیدن استندآپ کمدی روی لبان دانشجو مینشیند به مراتب بهتر است از گره ابروی دانشجوی عدالت طلب...
دوستی میگفت که امسال روز دانشجوی واقعی را داشتیم، میگفت: ما خوشگذران و بی دغدغه نیستیم، ما تنها دانشجویان بدترین برهه تاریخیم، ما دانشجویان روز جمعهایم...