چه بخواهیم چه نخواهیم فروشگاهها و مراکز عرضه کتاب و مهمتر از آن خود کتابها به شکل امروزی دیر یا زود از بین خواهند رفت و نسلهای آینده از اجداد خود با لبخند و شگفتی یاد خواهند کرد، به فرزندان خود و یکدیگر توضیح خواهند داد که زمانی ما انسانها برای انباشته کردن خود و اندیشههای خود و دیگران صدها هزار متر مربع را اشغال میکردیم و درختان را قطعه قطعه و کاغذها را به هم میچسباندیم و در راستای اهداف فرهنگی و اقتصادی به فروش میرساندیم.
شاید حیرت نسل آینده از این رفتار ما، چیزی شبیه به حیرت زدگی ما از رفتار نیاکانمان باشد که پیامها را با نامه بر برای یکدیگر میفرستادند، اگر چه زمان نشان داده است هر آنچه که روزی به عنوان نیاز ضروری، مورد استفاده قرار میگیرد ، روزگاری دیگر به شکل کالایی فاخر و لوکس به منظور زیبایی و دکوراسیون خانهها مورد استفاده قرار میگیرند.
چنانکه سماورهای ذغالی جای خود را به چای سازها دادند و پس از آن در جایی زیباتر و فاخرتر بر روی پارچههای ابریشمی و ترمه و در مجالس عروسی و عزا، جایگاهی رفیعتر پیدا کردند! شمعها جای خود را به لامپها دادند و سپس با قیمتی گرانتر و آرایشی دو چندان، زیبایی آفرین فضاها و بخشی از تزیین خانهها و کافی شاپ ها شدند! فرشهای دست بافت که زمانی تنها شکل تولید فرش بودند، جای خود را به فرشها و گلیمهای ماشینی دادند و خود به عنوان کالایی لوکس و سرمایهای به خانهها بازگشتند و حتی از زیر پا، به قاب و دیوارها نقل مکان کردند!.
کتاب هم احتمالاً همین مسیر اجتناب ناپذیر را طی خواهد کرد اما هنوز حق داریم، به رغم گذشتهای که گفتیم و آیندهای که می دانیم از داشتن فضای آرامش بخش استفاده کنیم، زیرا این مراکز روزگاری نیاز ناگزیر یادگیری و آموزش بودهاند و روزگاری دیگر به موزههای زیبا و لوکس ، یادگار دوران کهن – که دوران ماست – تبدیل خواهند شد.
محمدحسین گرکانی
مدیرعامل شهر کتاب قم