زیرسایه غفلت مسؤولان و نهاد‌های فرهنگی
یک زمانی قم، به چادری بودن بانوانش و مذهبی بودنش معروف بود. اما الان چیزی از آن حجاب باقی نمانده... هر جای شهر را نگاه می‌کنی، از بازار‌ها و مراکز فروش تا کافه‌ها و رستوران‌ها دختران بد حجابی را می‌بینی که ابدا سنخیتی با قم ندارند؛ پوشش‌هایی که هیچکس از شهروندان قمی توقع ندارد. البته تقصیر جوانانمان نیست، تقصیر کسانیست که فعالیت فرهنگی را دست کم گرفتند.
کد خبر: ۱۰۵۲۷۳۵
تاریخ انتشار: ۰۵ تير ۱۴۰۱ - ۰۳:۲۴ 26 June 2022

به گزارش تابناک قم، هوا گرم است و انگار خورشید دقیقا بالای سرم قرارگرفته و هر جا می‌روم دنبالم می‌آید. به میدان مطهری می‌رسم، هنوز ساخت و ساز‌ها تمام نشده، چادرم را کمی جمع می‌کنم تا خاکی نشود. منتظر تاکسی می‌ایستم. چند دختر با پوششی بسیار متفاوت‌تر از آنچه از محیط قم انتظار می‌رود از جلویم عبور می‌کنند. فکر می‌کنم چه چیزی باعث شد این همه تغییر کنیم؟ مگر قم به چادری بودن بانوان و مذهبی بودنش معروف نبود؟ برمی‌گردم و به دختر‌ها نگاه می‌کنم، رنگ مویشان رنگیست که تازه در فضای مجازی ترند شده و یکی از خواننده‌های خارجی هم موهایش را همان رنگی کرده‌است. مگر قرار نبود آنقدر در تبلیغات فرهنگی پیشرفت کنیم که نوجوانان الگویشان را از میان افراد برجسته دینی انتخاب کنند، کجای کار فرهنگی را اشتباه رفتیم که یک خواننده خارجی رنگ موی دخترانمان را مشخص می‌کند؟

البته تنها این چند دختر نیستند، به روز‌های قبل فکر می‌کنم. به روزی که تنها چادری خیابان من بودم و یک لحظه تعجب کردم که آیا واقعا اینجا قم است؟ به نظر می‌رسد تنها کار فرهنگی که برای حجاب در قم می‌کنند همان چند بیلبوردیست که قول می‌دهم از هر ۱۰۰ نفر دو نفر نگاهش کنند و مطمئنا کسی هم قرار نیست با خواندن یکی دو جمله روی بیلبورد‌ها یکباره مسیر زندگی‌اش را تغییر دهد! اصلا از کار فرهنگی که بگذریم، گاهی تبر برداشته‌ایم و مستقیم به ریشه خودمان زدیم! نمونه‌اش همان مامورین و گشت‌هایی که جز زبان تلخ و رعب و وحشت و بیزاری از چادری‌ها و محجبه‌ها، هیچ ارمغان دیگری برایمان نداشتند. البته نمی‌شود‌تر و خشک را باهم سوزاند، همه جا آدم خوب و بد پیدا می‌شوند. خود من کم ندیده‌ام ماموران گشت ارشادی که مثل خواهری دلسوز رفتار می‌کردند و جز بی‌احترامی و ناسزا و هزاران انگ و تهمت چیزی نصیبشان نمی‌شد. فکر می‌کنم که آن خواننده خارجی نه با ترس و زبان تلخ رنگ مویش را روی سر نصف دختر‌های جهان زد و نه با لحن دلسوزانه و خواهرانه و بامحبت... فقط تبلیغات!

باید قبول کنیم در تبلیغات فرهنگی تجدید شده‌ایم! ابدا نتوانستیم کار‌هایی انجام دهیم که بتواند واقعا جوان‌ها را جذب کند، واقعا جوان‌ها را به فکر فرو برد و آنقدر در این حوزه ناتوان ماندیم که نه تنها چادرها، بلکه باد فرهنگسازی آن ور آبی‌ها حالا شال و روسری دخترهایمان را هم می‌برد. قم مگر مرکز شیعه و جایگاه کریمه اهل بیت نبود؟ مگر قرار نبود بچه قمی‌ها اسلام را، فرهنگ اسلامی و ایرانی را در کشور زنده نگه‌دارند؟ از کافه‌ها و خیابان‌هایش که اینطور به نظر نمی‌رسد! اوضاع طوری شده که فعالان فرهنگی نشسته‌اند و شرایط بی‌حجابی روز به روز بدتر می‌شود و مردم هم طی شرایطایجاد شده، طی شکافی که تبلیغات آن ور آبی‌ها سعی می‌کند بین افراد با اعتقادات مختلف بیندازد، از امر به معروف و نهی از منکر دوری می‌کنند و این واجب را از یاد برده‌اند. البته متاسفانه برخی از مردم به نوع اشتباهی از این امر واجب خدا پیروی می‌کنند، و اجر امر به معروفشان را با زبانی تلخ از بین می‌برند و بدتر از آن اینکه با این حرکت، واجب خدا را در چشم بسیاری از مردم منفور می‌کنند. عجیب است که هنوز نمی‌دانند که دین با ترس و زور نه‌تن‌ها رواج پیدا نمی‌کند بلکه نتیجه عکس می‌دهد؛ و این هنر فعالان فرهنگیست که بتوانند برنامه‌ای بچینند که جاذبه داشته باشد، نه دافعه.

فکر می‌کنم که شاید اصلا درد ما همین باشد، فعالان فرهنگی که فعال نیستند و امر به معروفی که در جامعه کمرنگ شده‌است.
اطراف حرم را که می‌بینم دلم می‌گیرد. کنار مزار مطهر بانویی که برای قم سعادت را هدیه آورد، دختران با ظاهری تردد می‌کنند که دل بی بی می‌لرزد. یک زمانی هزاران جوان و پیر از شهر قم برای دفاع از مملکت رفتند و اول خط وصیت هرکدامشان امر به حجاب بود، اما آنقدر ندانستیم چطور تبلیغات فرهنگی با جاذبه بالا انجام دهیم، که این فرصت طلایی را از دست دادیم. کم نیستند دختران بدحجابی که حرمت شهدا آنقدر برایشان زیاد است که به راحتی می‌شود مسیر درست را نشانشان داد، اما همین روش نشان دادن مسیر درست، همین روش است که انگار به خوبی نتوانستیم از پسش بربیاییم و شرمنده شهدا شدیم.

یک زمانی قم، به چادری بودن بانوانش و مذهبی بودنش معروف بود. اما الان چیزی از آن حجاب باقی نمانده... هر جای شهر را نگاه می‌کنی، از بازار‌ها و مراکز فروش تا کافه‌ها و رستوران‌ها دختران بد حجابی را می‌بینی که ابدا سنخیتی با قم ندارند؛ پوشش‌هایی که هیچکس از شهروندان قمی توقع ندارد. البته تقصیر جوانانمان نیست، تقصیر کسانیست که فعالیت فرهنگی را دست کم گرفتند. حالا دیگر طوری شده که تعداد چادری‌ها در کافه‌ها انگشت‌شمار شده‌است.

تاکسی می‌رسد و سوار می‌شوم. فکر می‌کنم، فکر می‌کنم که اکنون هم دیر نشده، یک برنامه حرفه‌ای فرهنگی، یک تبلیغ قوی و پر مایه که همه را میخکوب کند، یک فکر ریشه‌دار حسابی، یک یاعلی و بلند شدن، هنوز هم می‌توان قم را از تله فرهنگ غربی‌ها نجات دهد، هنوز هم می‌تواند الگوی جوانان را از خواننده خارجی به شهید‌ها و ائمه تغییر دهد. هنوز دیر نشده اگر کار فرهنگی، پر مایه و واقعا فرهنگی باشد.

محمدرضا آقاباقری

منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار